ایده ریپل و سیستم حواله
بیت کوین به عنوان یک سیستم بسته
بیت کوین به عنوان یک سیستم پرداخت با تمام مزایایی که دارد محدودیت مهمی نیز دارد و آن بسته بودنش است. در شبکهی بیت کوین تنها میتوان توکنهایی که در داخل شبکه تعریف شده است (یعنی همان بیت کوین ها) را منتقل کرد و نمیتوان دارایی یا ارز دیگری را از طریق آن جابجا کرد. البته یک ایده با نام سکههای رنگی در این زمینه مطرح شده است. اساس این ایده این است که بیت کوین هایی به نوع خاصی علامتگذاری (رنگی) شوند که آنها را میتوان به عنوان نمایندهی یک کالا یا دارایی در شبکه استفاده کرد. به طور مثال گروهی توافق میکنند که بیت کوین های خاصی به معنای 100 شمش طلا باشند؛ بنابراین در اختیار داشتن هر یک از آن بیت کوین ها برای اعضای آن گروه به این معناست که آن فرد صاحب 100 شمش طلاست و اعضای گروه میتوانند با انتقال این بیت کوینها با یکدیگر معاملات طلا انجام دهند. هر چند این ایده هم محدودیتهای زیادی دارد.
ایدهی اصلی ریپل
افراد برای انجام معاملات خود ممکن است از ارزهای مختلفی استفاده کنند. آیا راهی وجود دارد که افراد بتوانند تراکنشهای دلاری، یا ریالی و سایر ارزهای خود را از طریق بستر فنآوری دفتر توزیع شده انجام دهند؟ پاسخ این سوال ایدهی اصلی ریپل است. اما برای درک ساختار ریپل پیش از هر چیز باید با مفهوم حواله و بدهی آشنا شویم.
حواله؛ راهکاری از دنیای باستان
در دوران قدیم سکهها بیشتر از جنس طلا و نقره بودند و ارزش آنها به خاطر خود طلا و نقرهای بود که در آنها بود. افراد برای معامله و دادوستد از این سکهها استفاده میکردند. با این حال، یک مشکل بزرگ گریبانگیر تاجران بود: امنیت مسیرهای تجاری. تاجران برای خرید کالاها به شهرهای دور سفر میکردند و به منظور پرداخت هزینههای کالا میبایست با خود سکه حمل میکردند. این کار با وجود احتمال حملهی راهزنان بسیار خطرناک بود و امکان داشت با یک حمله به قافله، تاجران بخش مهمی از دارایی خود را از دست بدهند. به همین دلیل ایجاد یک راهکار امن برای انتقال پول ضروری شد و سیستم حواله شکل گرفت. ایدهی حواله بسیار ساده است. تاجر به جای آنکه سکههای طلا را با خود به شهر دیگر ببرد آنها را به بنگاهی در شهر خودش تحویل میداد. در مقابل دستخطی با این مضمون دریافت میکرد که در شهر موردنظر تاجر، فرد خاصی به او همان میزان سکه طلا بدهد. حالا دیگر تاجر نیازی به حمل سکه نداشت و میتوانست با همین یادداشت به شهر مقصد برود و با مراجعه به فرد ذکر شده در دستخط، از او سکههای طلا را تحویل بگیرد. به این ترتیب صادرکنندگان حوالهها راهکاری امن و ساده برای انتقال پول در دنیای باستان ایجاد کردند.
با شکلگیری شبکهی صدور حواله، به تدریج حوالهها کارآمدتر شدند. صادرکنندهی حواله دیگر نام دریافتکننده و شهر مقصد را در حواله ذکر نمیکرد و تنها در آن مینوشت که او ( صادرکنندهی حواله) مبلغ مشخصی سکه از دارندهی این حواله گرفته است و به میزان ذکر شده در حواله به او بدهکار است.
این حواله کارکرد انتقال پیدا کرد. به عبارتی، به جای آنکه تاجر در شهر مقصد برای خرید کردن لازم باشد که ابتدا در جایی حوالهی خود را نقد کند، میتوانست به جای مبلغ خرید خود حواله را به فروشنده بدهد. فروشنده چون حواله را در اختیار میگرفت به این معنی بود که حالا صادرکنندهی حواله به او بدهکار شده است. به همین ترتیب خود او نیز میتوانست این حواله را در جایی دیگر بدون نقد کردن خرج کند و این سند بدهی را به فرد دیگری واگذار کند.
انتقال پول یا بدهی؟
به بیان دیگر اساس تراکنش و انتقال پول، در واقع انتقال بدهی است. فرد در حواله به صاحب حواله میگوید من به تو بدهکارم و بعد این سند هر بار دست به دست میشود و در هر مرحله دارندهی حواله از صادرکنندهی اولیهی آن طلبکار خواهد بود.
منبع اطمینان به حواله
اما دو پرسش در مورد راهکار حواله وجود دارد: سوال اول این است که تاجر از کجا اطمینان داشته باشد که تحویل گیرنده و تحویل دهندهی سکهها در امانت او خیانت نمیکنند؟ پاسخ اعتماد است. تاجر تنها میتوانست به این سیستم اعتماد کند. این سیستم بر مبنای شرافت شکل میگرفت و کسی که حواله صادر میکرد معتمد مردم بود. خیانت در یک حواله، صدمهی بزرگ و جبران ناپذیری به این اعتبار وارد میکرد. مبنای این سیستم اساساً بر پایهی اعتماد بود.
رفت و برگشت پول
سوال دوم این است؛ با در نظر گرفتن اینکه سکههای تاجر در شهر مبدا است، تحویلدهندهی سکهها در شهر مقصد از کجا به سکهها دسترسی داشت و چگونه میتوانست حوالهی تاجر را نقد کند؟ واقعیت این است که سکههای تاجر هیچگاه از شهر مبدأ خارج نخواهند شد. در واقع نقد کنندهی حواله از طرف خود سکهها را به تاجر پرداخت میکند. با این کار او به میزان مبلغ حواله طلبکار میشود. اما او چطور طلب خود را وصول میکند؟ تجارت یک مسیر رفت و برگشت است، تاجری هم ممکن است از شهر دوم برای خرید کالا به شهر صادرکنندهی حواله برود. در این صورت او نیز به حواله نیاز دارد. این بار مسیر برعکس میشود، نقد کنندهی حوالهی قبلی حالا خود صادرکنندهی حوالهی جدید میشود و صادرکنندهی حوالهی قبلی این بار حواله را نقد میکند. به این ترتیب حساب آنها شروع به تسویه شدن میکند. البته ممکن است که این صادر شدن و نقد شدن کاملا تراز باشد و در نهایت یکی از طرفین مقداری از طرف دیگر طلبکار بماند که در آن صورت مقداری سکه از مسیری امن و بااحتیاط کامل برای طلبکار ارسال میشد.
اسکناس نوعی حواله است
سیستم حواله ایدهی شکلگیری اسکناس است. در واقع اسکناس نوعی حواله است که از طرف حکومت و بانک مرکزی صادر میشود. یک اسکناس هزار تومانی به این معناست که بانک مرکزی ایران تصدیق میکند که دارندهی آن به اندازهی هزار تومان از بانک مرکزی (صادرکنندهی آن) طلبکار است و بانک مرکزی همواره این اسکناس را خواهد پذیرفت. همینجاست که مفهوم پشتوانهی پول مطرح میشود. پشتوانهی پول به این معناست که بانک مرکزی در مقابل حوالهای که صادر کرده چه اندوختهای دارد و چطور میتواند این حوالهها را در صورت درخواست نقد کند.
اسکناس سند بدهی دولت به دارندهی آن است. وقتی کسی از یک فروشنده یک شکلات هزار تومانی میگیرد به اندازهی هزار تومان به اون بدهکار میشود. او برای پرداخت بدهی خود به فروشنده سند بدهی هزار تومانی بانک مرکزی به خودش یا همان اسکناس را به فروشنده میپردازد. حالا این فروشندهی شکلات است که سند بدهی را در اختیار دارد و از دولت به اندازهی هزار تومان طلبکار است.
منبع : ntellavision.com